۰۵

۰۵

۰۵

۰۵

اندر احمد الحسن کذاب بصری

 



جریان احمد الحسن مدعی یمانی یک جریان انحرافی است. او احمد اسماعیل کاطع(کامل) شخصیت منحرف و مدعی ناحقی است که توانسته است به کمک شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و به مدد طمع‌ورزی عده ای ، اندک اسمی در کند جریان احمد الحسن مدعی یمانی یک جریان انحرافی است. او احمد اسماعیل کاطع(کامل) شخصیت منحرف و مدعی ناحقی است که توانسته است به کمک شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و به مدد طمع‌ورزی عده‌ای در عراق و بعضا در ایران طرفدارانی پیدا کند . اصل داستان احمد الحسن مبنی بر ادعای سید یمانی بودن از خواب و رویا شروع می‌شود، خود احمدالحسن در این باره می‌گوید «خواب دیدم امام زمان کارم دارد، ناگهان از خواب بیدار شدم و به آن اعتنایی نکردم ولی این داستان سه مرتبه اتفاق افتاد و کم کم به این باور رسیدم که این خواب‌ها بیهوده نیست و باید ارتباطی بین من و امام مهدی وجود داشته باشد که بعد از مدتی ایشان را در بیداری دیدم و آموزش‌هایی هم از ایشان فراگرفتم. احمدالحسن با استفاده از روایات اصل داستان حضرت مهدی(عج) و مهدویت را به نفع خود مصادره کرده و هدف او از این کار از بین بردن اصل مهدویت است و تلاش دارد در آینده خود را مهدی امت خطاب کند و سیدیمانی بودن را وسیله‌ای برای رسیدن به این مقصود قرار داده است. احمدالحسن با استفاده از روایات و تفسیر غلط برخی از این موارد خود را سید یمانی معرفی کرد که همین امر سبب معروف شدن او شد و این معروفیت به جایی رسید که در برخی نماز جمعه‌های ایران هم عده‌ای بعد از نماز بلند شده و با زبان عربی فصیح شعار دادند سید یمانی که منتظرش بودید قیام کرد، به او بپیوندید.احمد اسماعیل در ابتدا حرکت خود را به عنوان همان یمانی وعده داده شده در روایات آغاز کرد، اما او به مرور زمان ادعای خود را توسعه داد و علاوه بر ادعای یمانی بودن، خود را فرزند امام مهدی(عج) و وصی و نماینده آن حضرت برشمرد و در عین حال خود را مهدی اول نیز خواند و بسیاری از روایات حضرت مهدی(عج) را بر خود تطبیق کرد. در چهارم بهمن سال ۱۳۸۶ شبکه الفرات عراق با انتشار تصاویری ویدئویی از بازداشت بیش از ۴۰ نفر از اعضای گروه انصارالمهدی[جنبش یمانی] در بصره خبر داد و با نشان دادن بخشی از اعترافات شخصی به نام سید حسن الحمامی که در اعترافاتش خود را از اعضای سابق استخبارات عراق معرفی می کند مدعی شد که این افراد در حمله ای که به هیئت عزاداران در تاسوعای همان سال صورت گرفت و تعدادی زیادی از نفرات پلیس عراق از جمله دو سرهنگ بلند پایه کشته شده بودند دست داشته اند.الحمامی در اعترافات خود گفته بود که قصد داشتند پس از کشاندن دامنه حملات به سمت ناصریه با حرکت به سمت کربلا آنجا را به تصرف خود در آورده وخروج احمد اسماعیل کاطع را اعلام نمایند. حسن الحمامی در اعترافات تلویزیونی خود تاکید کرد که یکی از اهداف آن عملیات ، حمله به حوزه علمیه نجف بوده است.پلیس عراق در گزارش خود در میان اسامی بازداشت شدگان ، نام تعدادی از اعضای بلندپایه این گروه را با مسئولیت هایی چون مسئول امور مالی ، تبلیغاتی و نظامی نیز ذکر کرده بود . چند روز پس از ماجرای بازداشت گسترده اعضای ارشد این گروه و اعترافات تلوزیونی آنها، شبکه «البروج الاخباریة» گزارش داد که احمد اسماعیل کاطع به امارات گریخته و در آنجا پناهنده شده است.اسماعیل کاطع [احمد الحسن الیمانی] گزارش تلوزیون عراق را رد نکرد و ضمن تائید بازداشت اعضا گروه خود گفت: حسن الحمامی بیمار است و توان شرکت در عملیات را نداشته ، او این عملیات بازداشت گسترده را یک عملیات پیشگیرانه می خواند و حتی گریختن خود را به امارات تائید می کند و می گوید:«اگر یمانی به کشوری از کشورها برای حفظ رسالت خود هجرت کند مگر اشکالی دارد؟» احمد اسماعیل کاطع [احمد الحسن الیمانی] دارای یک سایت اینترنتی به نام «انصار المهدی» می باشد و خود را مهدی اول از مهدیون ۱۲ گانه !معرفی می کند.احمد اسماعیل که خود را فرزند،وصی و فرستاده امام زمان می داند برای اثبات مدعای خود و اینکه ثابت کند یمانی موعود شیعیان است مدعیات خود را بر چند اصل بنا نهاد:۱. خواب هایی که اشخاص درباره او می بینند و خواب هایی که خود وی در خصوص امام زمان دیده است.۲.اخباری که از حوادث آینده مانند سقوط صدام داده است.۳.آمادگی برای مناظره با علمای اسلام ،یهود و مسیحیت.وی در پاسخ به کسانی که پرسیده اند چطور به راستگویی تو ایمان بیاوریم و چطور بفهمیم تو راست می گویی و اینکه معجزه ات چیست می نویسد:« اگر می خواهید بدانید من راست می گویم سه روز روزه بگیرید و دعایی که می گویم بخوانید اگر حقیقت به شکل رویا در خواب به شما نشان داده شود باید به من ایمان بیاورید.»اسماعیل کاطع در پاسخی دیگر برای اثبات ادعای خود می گوید :«اگر می خواهید به حقانیت من پی ببرید به قرآن استخاره کنید.»در سایت شخصی وی آمده است:« آیا تا الان کسی را دیده اید که بگوید درباره من از خدا بوسیله شهادت عالم ملکوت و شهادت قران سؤال کنید؟ آیا این دلیلی بر حقانیت ایشان نمی باشد؟» نحوه استخاره هم چنین ذکر شده است:« وضو بگیرید،سه بار سوره توحید،سه بار صلوات، ذکر استخاره: اللهم انی تفالت بکتابک و توکلت علیک فارنی من کتابک ما هو مکتوب من سرک المکنون فی غیبک؛نیت مشخص و بدون شرطی، مثلا ایشان دعوتشان حق است، قرآن را بگشایید اگر خوب آمد ایمان بیاورد.» سایت وی نیز با انتشار یک فایل تصویری که با صدای رعد و برق و آتش و صدای قرآن تنظیم شده است مدعی یکی دیگر از معجزات و کرامات وی شده است.در این فیلم فردی به نام علی الشکری در میان تصاویر میکس شده با آتش نشان داده می شود که در۹ محرم ۱۴۳۲ قمری مصادف با یکم دی ۱۳۸۹ در حال صحبت بر علیه اسماعیل کاطع می باشد.در توضیحات این فیلم می آید که علی الشکری شش روز بعد یعنی ۱۵ محرم ۱۴۳۲ گرفتار عذاب اسماعیل کاطع شده و در یک تصادف می میرد.!احمد اسماعیل مدعی است مادر امام زمان از نوادگان شمعون الصفا(سمعان بطرس) و از نسل یسّی است بنابراین امام زمان از سمت مادری از نوادگان اسرائیل (یعقوب) و از سمت پدری از نسل حضرت محمد است و چون وی خود را فرزند امام زمان می داند و مهدی اول از مهدیون ۱۲ گانه ! است بنابراین نشان داوود[ستاره شش پر] را با خود حمل خواهد کرد. در روایات ابتدایی ذکر شد شیعیان معتقدند که یمانی با پرچمی سفید قیام می کند و اسماعیل کاطع نیزمی گوید نشان ستاره داوود را جزئی از پرچم قیام خود همراه دارد.وی می گوید:«در روایات آمده که اگر پرچم حق ظاهر گردد اهل مشرق آن را لعنت خواهند کرد.»اسماعیل کاطع درباره ستاره ۶ پر می گوید:«این ستاره رمزی الهی است که به اسم خاتم سلیمان معروف است که در زبان عبری به آن ماجین و در عربی درع داود[زره پوش داوود] می گویند و از معتبرترین رموز ربانی می باشد که حضرت داوود آن را حمل می کرده است» وی در کتاب «متشابهات» در اینباره می گوید:«ستاره شش گوش از جمله میراث پیامبران است و چون من وصی پیامبر و امام زمان هستم آن را به ارث برده ام..یهود این ستاره را سرقت نموده و آن را شعار خود قرار دادند...کسی که به این ستاره توهین کند مانند کسی که است که الله اکبر را بر پرچم عراق در زمان صدام مورد توهین قرار دهد.بنابراین به صورت ضمنی می گوید که با پرچمی شبیه به پرچم اسرائیل کنونی قصد قیام خواهد داشت. اسماعیل کاطع حتی برای اثبات خود به ماجد المهدی نویسنده کتاب «آغاز جنگ آمریکا علیه امام مهدی» به پیشگویی های نوستراداموس روی می برد و می گوید:«قرن ششم-خبر غیبی سی و سوم: ( در آخر دستش را به سمت« آلوس» خونی دراز می کند و از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بین النهرین خواهد ترسید و یک شخص سیاه و خشمگین او را از کرده خود پشیمان خواهد کرد)؛من ترجمه این پیش گویی را به تو می گویم،در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصفیحی یا ترخیم استفاده کرده است.وی زمانی از این کلمه استفاده می کرد که مسئله مربوط به اسامی یا القاب باشد پس حرف [آی اینگلیسی] را از انتهای [آلوس] حذف کرده است پس اگر این حرف را به کلمه اضافه کنیم کلمه (الوصی) خواهد شد و معنی بسیار واضح و آشکار خواهد شد چرا که ما می دانیم لقب اوصیا به دوازده امام داده می شود و امام مهدی یکی از اوصیاست. نوستراداموس در اینجا شخص معینی را وصف می کند که فرمانده نظامی است یا رئیس یک کشوری که سعی می کند امام مهدی را به قتل برساند و نیروهای وی را از ابین ببرد ولی از سپاه امام مهدی در بین النهرین می ترسد ولی مردی از سپاه امام مهدی(که مردی سیاه است این بدان معناست که شیعه است چون به لباس سیاه اشاره دارد ) یا شاید یک مرد عرب مسلمان از آفریقا است او و نیروهایش را در حالی که در دریا هستند از بین می برد...وصی یاد شده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی نیست بلکه وصی امام مهدی و اولین مهدی از دوازده مهدی که در روایات همان یمانی است می باشد.»وی با اشاره به یکی از روایات برای اثبات ادعای خود می گوید:«از امام صادق روایت شده که فرموده:( از نسل ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان امام حسین می آیند). در این روایت قائم همان مهدی اول است نه امام مهدی چون بعد از امام مهدی دوازده مهدی دیگر می آیند.» در جایی دیگر اسماعیل کاطع برای اثبات ادعای خود با استفاده از حروف ابجد و جمع و تفریق فراوان می نویسد:«از آنجایی که ۲۷= ۲۷ این یعنی ( هو یمانی=هو وصی المهدی) که اگر دو طرف را با حروف ابجد جمع کنیم می بینیم مساوی ۲۷ می شود[!] و این عدد ۲۷ اشاره دارد به اینکه از ابی عبدالله روایت شده است:علم ۲۷ حرف است و همه آن علومی که پیامبران آورده اند دو حرف از علم است پس مردم تا امروز بیش از دو حرف نمی دانند پس هرگاه قائم[یمانی] قیام کند ۲۵ حرف دیگر را در بین مردم منتشر خواهد کرد.)» وی در یکی از سخنرانی های خود که بخشی از آن در کتاب «پاسخ های روشنگرانه از طریق امواج» پیاده شده است می گوید:پلیس عراق مزدور شیطان و سپاه شیطان یعنی آمریکا،در حال حاضر بعضی از پلیس ها به دعوت من ایمان آورده اند و من از همه این ها خواستم به آمریکا کمک نکنند حتی به اندازه شکافتن خرمایی و در همه حال آماده مبارزه با آمریکا و تابعین آن باشند.»!!


در هر حال استعمارگران براى گسترش دامنه و حوزه قدرت خویش در سرزمین‌هاى اسلامى، همیشه اسلام ـ به ویژه شیعه ـ را مانع مهم دستیابی به اهداف خود یافته‌اند؛ از همین رو با بدعت گذاری و بنیان نهادن فرقه های ضاله و مذاهب ساختگی در برابر فرهنگ اصیل شیعی، زمینه سازی رشد و ترویج آن‌ها را در رأس برنامه های شیطانی خود قرار دادند. تأسیس مذهب قادیانی در پاکستان، بابیت و بهائیت در ایران، و وهابیت در عربستان، نمونه هایی از آن فرقه‌ها و جریانات دینی است. همراهی، بلکه سر سپردگی این فرقه‌ها به آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها در این زمان بر همگان آفتابی شده است. بر این اساس، اخیراً دولت های استعماری که به بهانه مبارزه با تروریسم، کشورهای مسلمان افغانستان و عراق را اشغال کرده‌اند، پروژه تأسیس آن گونه فرقه‌ها وپشتیبانی از آن‌ها را به ویژه در عراق در رأس برنامه های خود قرار داده‌اند. در این کشور، به دنبال اشغال عراق ده‌ها فرقه بروز و ظهور نموده اند؛ از قبیل: ـ جند السماء به رهبری ضیاء عبدالزهراء کاظم الگرعاوی؛

ـ جریان یمانی؛

ـ جریان سید محمود حسنی سرخی؛

ـ فرقة الامام الربانی به رهبری سید فاضل عبدالحسین الحسینی الهاشمی؛

ـ فرقه فرقد القزوینی؛

ـ جریان سلوکی؛

اغلب جریانات فوق، مدّعی مهدویت یا ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده‌اند و ارتباط بیشتر آن‌ها با جریانات بعثی و دستگاه های جاسوسی استعماری، کشف و احراز گردیده است. هدف اصلی این فرقه‌ها مبارزه با حوزه، مرجعیت و روحانیت شیعه قرار گرفته است؛ زیرا در تاریخ نهضت های اسلامی معاصر ضد استعماری، این واقعیت، بارها به اثبات رسیده است که تنها سنگری که در مقابل استعمار ایستاده و مانع پیروزی آن‌ها شده، سنگر روحانیت، مرجعیت و حوزه های علمیه شیعه است.[۲] جالب این جاست که فرقه های مذکور فقط بر ضد روحانیت سخن می‌گویند و اقدامات عملی انجام می‌دهند؛ امّا هیچ گونه اقدامی بر ضد اشغالگران انجام نداده‌اند.

یکی از مسائل مطرح در باب مهدویت، بررسی علائم و نشانه‌های ظهور است. بررسی و شناخت این علائم و نشانه ها، از این رو اهمیت و ضرورت دارد که درمتون روایی شیعی، شناخت نمادهای آخرالزمان، مورد تأکید قرارگرفته و حجم وسیعی از روایات مربوط به مباحث مهدویت را بحث علائم ظهور و شناخت طلایه‌داران ظهور دولت کریمة مهدوی، به خود اختصاص داده است.یکی از این نشانه‌ها و علایم، قیام شخصی موسوم به «یمانی» در آستانه ظهور است که در منابع روایی شیعی، بارها از او یاد شده. این موضوع از جهات مختلفی نظیر زمان قیام یمانی، خصوصیات شخصی، ملیت، اهداف و ویژگی‌های قیام یمانی قابل بررسی است.

اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق مشغول شده اند؛ ایشان با این که سید نیست، و اصل و نسب او از طایفه « صیامر » معلوم ومعروف است ، عمامه سیاه پوشید ، ودر مجامع عمومی ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فیلمی که از او گرفته شده است ، بر بالای منبر در یک مسجدی، با لباس روحانی وعمامه سیاه سخنرانی ، وادّعاهای ضد ونقیض خودش را مطرح کرده است.

از لحن کلام او پیداست که سواد پایینی دارد، وسخن گفتن به عربی فصیح برای او مشکل است. در آن سخنرانی در عین این که تصریح می کند که هیچ ادّعایی ندارد، واو یک مرد ساده از یک روستای ساده ای است، در همان زمان ادّعا می کند که ، « من مایه رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم ، اهل بیت (ع) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصریحاً می گویم که خدواند مرا برگزیده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی؛ من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم ، وبه صورت سیاه وسفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال هیچ ادعایی هم ندارم ! »

مراحل مختلف بروز جریان یمانی

ادّعاهای واهی او در طی پیامی که از طریق سایت اینترنتی خود ، با خطاب به علماء حوزه های دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ هجری قمری فرستاده بود ، از این قرار است:

در مرحله اوّل : ادّعا می‌کند که ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی (ع) دیده ، او را امر به زیارت عسکریین می کند . پس از آن موفق به دیدار آن حضرت در بیداری شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملی و مالی حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه می کند، وتحت تربیت ویژه قرار می‌دهد!

در مرحله دوم : مدّعی است که ، او را امر به ورود به حوزه علمیه می کند ، ودر آن جا مأموریت به او داده که انحرافات حوزه را مطرح نماید!

در مرحله سوم : ادّعا می نماید که ، در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ﻫ . ق ( مصادف با ۱۳۷۸ ش)، امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین (ع) ملاقات کرده ، وبه دستور امام به نجف می رود ، ودعوت خود را علنی می سازد ، در این مرحله جمعی او را تکذیب می کنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخیر اجنّه متهم می کند در پی آن به شهر خود باز می شود.

اعلان عمومی جریان یمانی پس از سقوط رژیم صدام حسین

بعد از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ قمری ، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار کرده، و تعدادی فریب حرف های او را می خورند . در ماه مبارک رمضان آن سال ادّعا می‌کند ، که از سوی امام زمان (ع) مأموریت یافته تا همه مردم زمین را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قیام در راه حق بر علیه ظالمان دعوت کند!

وی در آن پیام تصریح می کند ، که من انتظار یاری علمای دین را ندارم . زیرا بسیاری از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند کرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند.


مرحله نخست (ادعاهای احمد الحسن یمانی)

باتوجه به پیدایش نحله های دروغین در جوامع اسلامی و خصوصاً در عراق و دست داشتن حزب بعث در پیدایش آن‌ها توجه به ریشة بعثی احمدالحسن یمانی و نیز شناخت حزب بعث، درخور توجه است.

شناخت حزب بعث

حزب بعث عراق توسط یک مسیحی صهیونیست به نام میشل عفلق تأسیس شده است. حزب مذکور از یک سو به جریان استعماری انگلیسی وابسته بود، و از سوی دیگر دشمنی ذاتی با اسلام و تشیع داشت.شعار معروف آن‌ها هنگام به دست گرفتن قدرت، این بود:«آمنت بالبعث ربّاً لاشریک له وبمیشل نبیّاً ماله ثانی؛ به بعث به ‌عنوان پروردگار بی‌شریک، و به میشل به عنوان پیامبری که همتا ندارد، ایمان آورده‌ام».[۳]

کارنامه حزب بعث به ویژه در طول حاکمیت سی ساله صدام، مملوّ از مبارزه با اسلام و قتل صدها هزار انسان بی گناه، نابودی اقتصادی عراق و به تعطیلی کشیدن شعائر مذهبی و شهید کردن صدها مجتهد و فاضل و هزاران طلبه از حوزه های علمیه بود.این حزب به تحریک آمریکا، پس از پایان جنگ تحمیلی با ایران، به منظور بسترسازی حضور آمریکا و متحدانش در خلیج فارس، در سال ۱۹۹۰ م (۱۳۶۹ ش) کویت را اشغال کرد.

پس از حضور آمریکا و متحدان غربی اش در منطقه که به بهانه اخراج صدام از کویت، انجام گرفته بود، مردم مسلمان عراق در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله خوئی بر ضد حزب بعث در انتفاضه معروف به شعبانیه[۴] قیام کردند، و در آستانه پیروزی قرار گرفتند؛ اما آمریکا با کمک منافقان به سرکوب انتفاضه پرداخت و صدام را بار دیگر بر کرسی قدرت نشاند.

تغییر مبارزه حزب بعث

حزب بعث عراق، هنگامی که مشاهده کرد روح اسلامی در مردم مسلمان عراق نمرده و هنوز هم می‌تواند آن‌ها را به انقلاب وا دارد، این بار تاکتیک خود را در مبارزه با اسلام عوض کرد و به جای نشان دادن چهره خشن، جنگ نرمی را بر ضد اسلام و حوزه و مردم مظلوم شیعه عراق تحت عنوان «الحملة الایمانیّة» به راه انداخت. در واقع، این کار همان استفاده ابزاری از مذهب بر ضد مذهب بود.صدّام علاوه بر تظاهر به نماز و رفتن به زیارت، در این حمله ایمانی، چند کار خبیث وخطرناک انجام داد، از جمله:

۱. نفوذ دادن جوانان مستعد بعثی در حوزه های علمیّه، تا به عنوان طلبه علوم دینی به تحصیل بپردازند و از آن‌ها برای مأموریت های ضددینی بهره ببرد.

۲. دادن آزادی به برخی از علما برای فعالیت به عنوان مرجعیت و کوبیدن مراجع تقلید دیگر به منظور ایجاد تفرقه میان آنان به بهانه های قومی وصنفی.

۳. اجازه دادن به برخی از روحانیان برای اقامه نماز جمعه و برگزاری کنترل شده شعائر دینی.

البته صدّام وقتی از فعالیت‌های مرجع شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر ضربه خورد و مشاهده کرد که به دست خود زمینه را برای حضور مردم متدین در صحنه فراهم کرده است، آن مرجع بزرگ را به شهادت رساند و عملاً آن برنامه‌ها به تعطیلی کشیده شد.

۴. نفوذ دادن برخی از جوانان بعثی که ظاهری متدین داشتند و در سحر و جادو و مرتاضی دست داشتند به درون زندان‌ها. این نفوذ به منظور فریب زندانیان سیاسی صورت گرفت و نمونة بارز آن، مثل ضیاء عبدالزهراء الگرعاوی است که یک افسر بعثی بود.

ضیاء دوره آموزش مرتاضی را در هند دیده و به درون زندان عراق رفت. او با گرفتن اخبار سرّی از مأموران بعثی زندان، پیشاپیش از آزادی یا شهادت برخی از زندانیان خبر می‌داد. بسیاری از زندانیان هم فریب ادعاهای او را خورده، او را ولی الله و مرتبط با جهان غیب دانستند. همین شخص پس از آزادی از زندان و پس از سقوط صدام در سال ۱۳۸۲ش، گروهی را به نام «جند السماء» تشکیل داد و ادعا کرد که قائم آل محمد است و مأموریت دارد که روز عاشوراء ۱۲۰۰ نفر از روحانیان نجف را به قتل برساند.اما پلیس عراق در تاسوعای سال ۱۳۸۵ ش نیروهای او را در پادگان «الزرگه» در حوالی نجف کشف کرد و آن‌ها را از بین برد. خود ضیاء گرعاوی به اتفاق صدها نفر از همراهانش، از جمله ۲۰۰ نفر از نیروهای به اصطلاح یمانی، به هلاکت رسیدند.[۵]

مشخصات مدعی یمانی

این جریان ادعایی به وسیلة احمد الحسن یمانی، که خود را وصی و فرزند و فرستاده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌دانست، در سال های پایانی حاکمیت صدام بروز کرد. او پس از سقوط صدام، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلاء، ناصریّه و بصره به راه انداخت.

مؤسس جریان، شخصی است به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر که در حدود سال ۱۹۷۳م، در منطقه‌ای به نام «هویر» از توابع شهرستان «زبیر» از استان بصره متولد شد. وی در سال ۱۹۹۹، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید آیت الله سید محمد صدر در نجف به تحصیل پرداخت. ضمناً بنا بر نقل مؤثق، برادر وی از نیروهای بعثی بود.[۶]

ادعاهای احمد حسن یمانی

وی با این که سید نیست[۷] و اصل و نسب او از طایفه «صیامر» معلوم و معروف است، عمامه سیاه بر سر ‌می‌گذاشت و در مجامع عمومی ظاهر می‌شد؛ از جمله ـ طبق فیلمی که از او گرفته شده است ـ بر بالای منبر در یک مسجد، با لباس روحانی و عمامه سیاه سخنرانی نموده، و ادّعاهای ضد و نقیض خود را مطرح کرده است.

وی، در عین اینکه تصریح می‌کند که هیچ ادّعایی ندارد و یک مرد ساده از یک روستای ساده است، در همان زمان ادّعا می‌کند که «من مایة رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم. هر جا بروم، اهل بیت علیهم السلام همواره با من هستند. صریحاً می‌گویم که خدواند مرا برگزیده است. صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده و خود، صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می‌خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی، من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم و به صورت سیاه و سفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال، هیچ ادعایی هم ندارم.»[۸]

مراحل ادعا

او طی پیامی از طریق پایگاه اینترنتی خود خطاب به علما و مراکز دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ق ادعاهایی مطرح کرد که محورهای آن‌ها از این قرار است:

در مرحله اوّل: ادّعا می‌کند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام دیده که او را به زیارت عسکریین امر می‌کند. پس از آن، به دیدار آن حضرت در بیداری موفق شده، حضرت او را از انحرافات عملی و مالی حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه می‌کند و تحت تربیت ویژه قرار می‌دهد.

در مرحله دوم: وی مدّعی است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را امر به ورود به حوزه علمیه می‌کند و در آن جا به او مأموریت می‌دهد که انحرافات حوزه را مطرح کند.

در مرحله سوم: ادّعا می‌کند که در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ق (مصادف با ۱۳۷۸ ش) امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین علیه السلام ملاقات کرده و به دستور آن حضرت به نجف می‌رود. او دعوت خود را علنی می‌سازد که در این مرحله، جمعی او را تکذیب و به سحر و جنون و تسخیر اجنّه، متهم می‌کنند. در پی آن، احمد به شهر خود بازگردانده می‌شود [۹].

دعوت علنی

پس از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ق، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار می‌کند و تعدادی فریب حرف های او را می‌خورند. در ماه مبارک رمضان آن سال، او ادّعا می‌کند که از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مأموریت یافته است که همه مردم زمین را خطاب قرار دهد و آن‌ها را به قیام در راه حق و بر ضد ظالمان دعوت کند!

وی در آن پیام، تصریح می‌کند که من انتظار یاری علمای دین را ندارم؛ زیرا بسیاری از آنان با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با لسان و سنان خواهند جنگید؛ چون با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می‌شود. به گفتة او مقصود از اوثان و اصنام (بت‌ها ) همان علما هستند. [۱۰]

استدلال‌ها (مغالطات) احمدالحسن

وی برای اثبات مدّعای خود به چند دلیل استناد می‌کند:

دلیل اول. خواب هایی که اشخاصی درباره او دیده‌اند و این، علاوه بر خواب‌هایی که خود دیده بود.

دلیل دوم. اخبار از حوادث آینده مثل سقوط صدّام.

دلیل سوم. آمادگی برای مناظره با علمای اسلام، یهود و مسیحت.

دلیل چهارم. آمادگی برای مباهله با علمای شیعه و سنی و یهودی و نصرانی.بدیهی است که دلایل فوق، صرف ادّعا است.

وی در پیامی خطاب به مردم عراق، چنین می‌گوید:پدرم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من را برای اهل زمین فرستاد و من دعوتم را در بین شما آغاز کردم. در حالی که جبرئیل و میکائیل مرا تأیید و نصرت می‌دهند، من از شما طلب نصرت می‌کنم.اگر نصرتم دادید فبها، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنید، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقیل صبر نمود. من بزودی از میان شما خواهم رفت، ‌ای باقیمانده های قاتلان حسین! اگر می‌خواستم، شمر و شبث این زمان را معرفی می‌کردم.

من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آینده به همراه او، که جز شمشیر، چیزی را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت.وی در پایگاه اینترنتی «انصار المهدی»[۱۱] با امضای سید احمد حسن، وصی و رسول امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در تاریخ ۲۱ ربیع الثانی ۱۴۲۶ق مصادف با ۹ / ۳ / ۱۳۸۴ به صورت سؤال و جواب، پیامی را برای توجیه فرزندی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و هاشمی بودن بیان می‌کند که چنین است:«مکه از تهامه است و تهامه از یمن؛ پس محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم همگی یمانی هستند».

طبق یکی از احادیث، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم علیهم السلام را به شیعه معرفی می‌کند، و پس از ذکر نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌فرماید:ثم یکون من بعده اثناعشر مهدیّاً، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلی ابنه أول المهدییّن…؛ (مجلسی، ۱۳۸۴: ج۵۳، ص۱۴۸)[۱۲]وی ادّعا می‌کند که او مصداق همان «اوّل المهدیین» و فرزند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ در حالی که امام زمان هنوز ظهور نکرده و فوت ننموده است.

در پیام دیگری که طرفداران وی با امضای «انصار المهدی» در مورخه ۱۱ ماه رمضان ۱۴۲۷ ق، از نجف خطاب به مقام معظم رهبری فرستاده‌اند، از مقام معظم رهبری تقاضای قرائت این پیام ودادن جواب به آن را کرده‌اند. آنان در این پیام، ادلّه حجیّت ادّعایی احمد بن حسن را مطرح می‌سازند و از جمله همان حدیث وصیّت وجریان خواب‌ها و مناظره‌ها و مباهله را مطرح می‌کنند.[۱۳]

بررسی و نقد احادیث مورد استدلال

اینک لازم است تک تک احادیث مورد استدلال احمد را از نظر سند و دلالت بررسی نماییم و در نهایت، ارتباط مدّعای جریان یمانی را با‌ آن احادیث، کشف کنیم.

۱. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین می‌نویسد:

حدّثنا علیّ بن أحمد بن محمد بن عمران الدّقاق قال: حدّثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفیّ قال: حدثنا موسی بن عمران النّخعی، عن عمّه الحسین بن یزید النوفلیّ، عن علیّ بن أبی حمزة، عن أبی بصیر قال: قلت للصّادق جعفر بن محمد: یا ابن رسول الله! إنّی سمعت من ابیک علیه السلام انّه قال:«یکون بعد القائم اثناعشر مهدیّاً فقال: انّما قال: اثنا عشر مهدیّاً ولم یقل: اثنا عشر اماماً، ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون النّاس إلی موالاتنا ومعرفة حقّنا»[۱۴]. (صدوق، ۱۳۷۹: ج۲، ص۳۵۸)

اولاً، حدیث فوق از نظر سند ضعیف است؛ زیرا:

ــ از علمای رجال توثیقی نسبت به علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق صادر نشده است. (خویی، ۱۳۹۹: ج ۱۳، ص ۱۶۹).

ــ علی ابن ابی حمزه نیز به عنوان کذّاب و متّهم توصیف شده است. او کسی بود که پیرو مذهب انحرافی واقفیّه بود و طمع به دنیا او را واداشت تا منکر امامت امام رضا علیه السلام شده و از دین دست بکشد و به سوی الحاد سوق یابد.[۱۵]

ثانیاً، از نظر دلالت نیز این حدیث ارتباطی با این زمان ندارد که هنوز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور نکرده است.

۲. شیخ طوسی در کتاب الغیبة می‌نویسد:أخبرنا جماعة عن أبی عبدالله الحسین بن علیّ بن سفیان البزوفریّ، عن علیّ بن سنان الموصلیّ العدل، عن علیّ بن الحسین، عن احمد بن محمّد بن خلیل، عن جعفر بن احمد المصریّ، عن عمّه الحسن بن علیّ، عن ابیه، عن أبی عبدالله جعفر بن محمّد، عن أبیه الحسین الزّکی الشهید، عن ابیه امیرالمؤمنین علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی اللیلة التی کانت فیها وفاته لعلیّ علیه السلام: «یا أبا الحسن أحضر صحیفةً و دواة» فأملا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وصیته حتّی انتهی إلی هذا الموضع، فقال: «یا علی! سیکون بعدی اثناعشر اماماً و من بعدهم اثناعشر مهدیّاً…له ثلاثة اسامی، اسم کإسمی، و اسم أبی هو عبدالله و احمد و الاسم الثالث المهدی هو أول المؤمنین». (طوسی، ۱۳۶۹: ص۱۰۷؛ مجلسی، ۱۳۸۴: ج۳۶، ص۲۶۱).

اولاً، این حدیث نیز از نظر سند ضعیف است؛ زیرا علیّ بن سنان الموصلیّ العدل توثیق نشده و عامی مذهب است (خویی ۱۳۹۹: ج ۱۲، ص ۴۶ رقم ۸۱۸۰). علی بن الحسین هم شناخته شده نیست. همچنین مرحوم خویی دربارة احمد بن محمد بن خلیل چنین می‌فرماید: «کذاب، وضاع للحدیث، فاسد، ضعیف جدّاً، لایلتفت الیه» (خویی ۱۳۹۹، ج۲، ص ۲۲۴رقم ۷۸۲).دیگر راویان این حدیث هم در کتب رجالی شناخته شده نیستند.

ثانیاً، از نظر دلالت، این حدیث آشکارا دلالت می‌کند که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم می‌آیند که اولین آن‌ها امیرالمؤمنین علیه السلام و آخرین آن‌ها امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همچنین بنابراین روایت، بعد از وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دوازده نفر آدم هدایت یافته (مهدی) می‌آیند که اولین آن‌ها (اوّل مقرّبین )، فرزند امام زمان خواهد بود. وی دارای سه نام خواهد بود؛ یکی احمد (همنام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)، دیگری عبدالله (نام پدر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) و سومی مهدیّ است.

این حدیث نیز مانند حدیث قبل دربارة بعد از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد، پس ربطی به دوران غیبت ندارد. علاوه بر آن، این حدیث با حدیث قبلی از نظر انتساب مهدیین تعارض دارد؛ زیرا حدیث شیخ صدوق بر این مسأله تأکید دارد که آن‌ها از شیعیانند که ظاهر آن، این است که از خود اهل بیت و اولاد آن‌ها نیستند؛ در حالی که حدیث کتاب الغیبة بر این معنا صراحت دارد که اولین آن‌ها فرزند امام زمان است.درهر حال، این دو حدیث به این معنا دلالت می‌کنند که این دوازده نفر پس از شهادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند آمد، نه قبل از آن و این با مدعیان زمان ما هیچ ارتباطی ندارد.

۳. شیخ طوسی در جای دیگر کتاب الغیبة آورده است:محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه عن محمد بن عبدالحمید و محمّد بن عیسی، عن محمّد بن الفضیل، عن أبی حمزة، عن أبی عبدالله علیه السلام فی حدیث طویل ـ أنه قال:«یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین» (طوسی، ۱۳۶۹: ص۷۸۴).

اولاً، حدیث فوق از نظر سند ضعیف است؛ زیرا محمد بن عبدالحمید مجهول است. محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول است که تشخیص آن دو مشکل است. محمد بن فضیل هم مجهول است، ولی ابن حمزه ابو حمزه ثمالی است که ثقه است. (شوشتری، بی‌تا: ج ۷، ص ۲۶۸- ۲۶۹، شماره ۴۹۸۴)

ثانیاً، این حدیث، دلالت دارد که بعد از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یازده انسان هدایت یافته (مهدی) می‌آیند که همگی از فرزندان امام حسین علیه السلام می‌باشند. این حدیث با دو حدیث قبلی از نظر تعداد آن‌ها تعارض دارد؛ زیرا آن دو حدیث بر دوازده نفر و این یکی بر یازده نفر تأکید دارد و در هرصورت، با زمان کنونی ارتباط ندارد؛ زیرا به دوران پس از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و وفات آن حضرت ناظر است.

۴. شیخ حسن بن سلیمان (متوفای ۸۰۲ ق) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات (سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:ممّا رواه السید علیّ بن عبدالحمید باسناده عن الصّادق علیه السلام: «أنّ منّا بعد القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اثنا عشر مهدیّاً من ولد الحسین علیه السلام».

اولاً، سند این حدیث معلوم نیست؛ زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید (متوفای ۷۶۰ ق) به اسنادی که آن سید نقل کرده، روایت نموده است. اسناد مذکور که در دسترس ما نیست، تا بدانیم همه راویان ثقه هستند یا غیر ثقه؛ بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست.

ثانیاً، از نظر دلالت همانند حدیث قبلی است، مگر این که این حدیث بر دوازده مهدی تأکید می‌کند، در حالی که قبلی بر یازده مهدی.

نقد کلی احادیث

صرف نظر از وضعیت سندی روایات که نوعاً ضعیف و غیرمعتبر است. از نظر دلالت نیز به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی می‌شوند؛ زیرا طبق احادیث مسلّم شیعه، بعد از شهادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز دوره رجعت است.لذا برخی از علمای شیعه، احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت، حمل کرده‌اند؛ پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی، همان ائمه هدی علیهم السلام می‌باشند که پس از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت برای انتقام گرفتن از قاتلانشان آن هم به مدت کوتاه (چهل روز) قیام می‌کنند.

شیخ مفید در آخر کتاب ارشاد، دربارة احادیث مذکور می‌فرماید:ولیس بعد دولة القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک، ولم یرد به علی القطع والثبات، وأکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً، یکون فیها الفرج (الهرج ) و علامات خروج الأموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء (مفید، ۱۴۱۲: ص۳۳۶)؛

بعد از دولت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف برای کسی دولتی تشکیل نمی شود، مگر آنچه این روایت بر آن دلالت می‌کند که فرزند (فرزندان ) او اگر خدا بخواهد، قیام می‌کند. البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست.اکثر روایات بر این معنا دلالت می‌کند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نمی رود، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج (و بنا بر روایت بحارالانوار هرج و مرج) صورت می‌گیرد، و علائم خروج اموات و قیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار می‌شود.

علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار، «باب خلفاء المهدی و اولاده»، درباره دلالت و تأویل آن احادیث می‌نویسد:

این اخبار، مخالف مشهور است و راه تأویل آن، دو صورت است؛راه اوّل، اینکه مراد از دوازده مهدی (هدایت شده) همان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سایر امامان به استثنای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ به این معنا که مُلک آن‌ها (در هنگام رجعت)، بعد از امام زمان خواهد بود.

راه دوم، این است که آن دوازده مهدی از اوصیای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، هدایت گران خلق در زمان ائمه علیهم السلام در هنگامه رجعتند؛ زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد، اگر چه اوصیای انبیا علیهم السلام نیز حجج هستند، والله اعلم (مجلسی، ۱۳۸۴: ج۵۳، ص۱۴۸).

نتیجه

احادیث مذکور، چه صحیح باشند و چه ضعیف و از نظر دلالت چه قابل قبول باشند و چه غیر قابل قبول، چه قابل تأویل به رجعت باشند و چه غیرقابل تأویل، با مدّعای جریان یمانی هیچ ارتباطی ندارند؛ زیرا همه آن احادیث بر این مطلب اجماع دارند که قیام مهدییّن دوازده‌ گانه یا یازده گانه بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و هیچ یک از احادیث بر این معنا دلالت نمی‌کند که آن‌ها یا برخی از آن‌ها قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌آیند.

احمد اسماعیل گاطع الصیمری در حالی به دروغ مدّعی فرزندی و وصایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادّعای قیام کرده و خود را اوّلین نفر از مهدییّن می‌نامد.بنابراین، مدّعای نامبرده هیچ پایه و مستندی از نظر احادیث ندارد. علاوه بر آن، وی که خود را وصی می‌نامد، باید بداند که «وصی» بعد از مرگ مُوصی قیام به وظیفه می‌کند، نه قبل از مرگ او.

پی نوشت:

[۲. فتوای جهاد برعلیه استعمار در تاریخ معاصر(جهادیه میرزا بزرگ فراهانی، محمد علی آشتیانی) رساله فوق نخست در سال ۱۲۳۳ق و بار دوم در سال ۱۲۳۴ق در تبریز چاپ شد.

.[۳] این شعار بارها در اوایل تأسیس حزب بعث عراق از گوینده رادیوی آن رژیم شنیده شد (روزنامه جمهوری اسلامی، ۳/۶/۸۱).

.[۴] انتفاضة شعبانیه: (۱۵ شعبان ۱۴۱۲ق):

.[۷] این ادعاها بر اساس سایت www.youtube.com می‌باشد:

[۹]. همان. [۱۰]. همان. [۱۱].org// youtube.com

[۱۲. یعنی «بعد از او ]امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف [دوازده نقر مهدی ]هدایت یافته[ خواهند آمد، پس وقتی وفات او ]امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف‌[ فرا می رسد، باید آن را به فرزندش که اولین نفر از مهدیین است، تحویل دهد
۱۴]. ابی بصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا! من از پدرت شنیدم که فرمود: «بعد از قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دوازده نفر مهدی خواهند آمد»امام فرمود : «بله؛ امّا پدرم فرمود: دوازده نفر مهدی و نفرمود: دوازده امام. بلی؛ آن‌ها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به ولایت ما و معرفت حقمان دعوت خواهندکرد.»

[۱۵]. فرقه ای از شیعه که امام موسی کاظم علیه السلام را آخرین امام می دانند و قائلند که آن حضرت زنده و مهدی منتظر می باشد. بنیان‌گذار آن، علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی و احمد بن ابی بشرسرّاج بودند (قاموس الرجال، ج ۷، ص ۲۶۸- ۲۶۹، شماره ۴۹۸۴
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد